نوشته شده توسط : بیکس

 چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند...

بردند به میزان عمل سنجیدند...

بیش از همه کس گناه ما بود ولی...

ما را به محبت علی بخشیدند ...



:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 71
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 

 بچه هاخیلی دلم گرفته دیگه واقعاتنهای تنهاشدم

    

کمکم کنید



:: بازدید از این مطلب : 413
|
امتیاز مطلب : 73
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 مکن بر من جفا کز هیچ راهی

ندارم جز وفاداری گناهی



:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 

اادامه مطلب



:: بازدید از این مطلب : 617
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم


از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم


تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم


شاید که خدا خواست دلتنگ بمیریم



:: بازدید از این مطلب : 263
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 خدایا

 درد تنهایی من رو فقط تو دیدی، ندیدی؟
 درد درد کشیدن های بی صدام رو تو دیدی، ندیدی؟
 در جمع دوستان غریبه بودن ام را تو دیدی، ندیدی؟
 در روزهای بلند روشنایی، آرزوی شب شدن ها را کشیدم تا کمی مست و بی مغز بخوابم را  تو دیدی،ندیدی؟
 بار خدایا به دیدن هایت قسم
 به مهربانی هایت که همیشه من رو توی تمام 
دردها آرام جان بود قسم
 به جلال آن دربار سلطنت و شکوه و شکوفه های بهشت رحمتت قسم 
 به پاکی لحظه ای که دو کودک برای بازی، اسباب بازی ها و برای خوردن    غذاهای خودشون رو بی منت و ریا تقسیم می کنن
 تو رو به لحظه زیبای پروانه شدن اون کرم زشت سوگند 
 تو رو به لحظه سیراب شدن یک پرنده تشنه قسم
 عطا کن مهربانی خودت رو به ما
 قطع نکن باران رحمتت رو که از طلوع تا طلوع ادامه داره
 چشمان کودکان نابینا را بینا کن تا زیبایی های خلق شده تو رو به غیر از لمس کردن، نگاه هم بکنند 
 مادرانی را کودک در شکم دارند صبر و امید عطا کن
 پدران نگران را آرام و مسکن باش 
 عزاداران را صبری بی همتا عطا کن
 خاک پاک وطن را پر از مهر و محبت نما

- صابران کسانی هستند که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، می گویند: ما از سوی خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم.(سوره بقره آیه156)



:: بازدید از این مطلب : 225
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 دل خوش از آنیم که حج میرویم

 غافل از آنیم که کج میرویم

 کعبه به دیدار خدا میرویم   
 او که همینجاست کجا میرویم

 حج بخدا جز به دل پاک نیست
 شستن غم از دل غمناک نیست

 دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
 هرکه علی گفت که درویش نیست

 صبح به صبح در پی مکر و فریب 
 شب همه شب گریه و امن یجیب

- و گروهی از مردم کسانی هستند که می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم، در حالی که مؤمن نیستند.(سوره بقره آیه8)



:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

ترک ما کردی برو هم صحبت اغیار باش
یار ما چون نیست با هر که خواهی یار باش
 



:: بازدید از این مطلب : 377
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 ای جمله بی کسان عالم را کس

یک جو کرمت تمام عالم را بس

من بی کسم و تو بی کسان را یاری

الله به فریاد من بی کس رس



:: بازدید از این مطلب : 645
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است



:: بازدید از این مطلب : 738
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 یه دوست خوب میگفت: آدما مثل کتابن تا وقتی تموم نشدن جذابن.پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی.چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه…!!
بچه ها من خودمو ورق زدم ئیگه تموم شدم



:: بازدید از این مطلب : 544
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 20 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 ای خدا آه ای خدا ، از توی آسمونا

گوش بده به درد من ، که میخوام حرف بزنم


واسه یک روزم شده ، سکوتم رو بشکنم
ای خدا خودت بگو ، واسه چی ساختی منو؟


توی این زندون غم ، چرا انداختی منو؟
ای خدا آه ای خدا ، از توی آسمونا


گوش بده به درد من ، که میخوام حرف بزنم
واسه یک روزم شده ، سکوتم رو بشکنم


ای خدا خودت بگو ، واسه چی ساختی منو؟
توی این زندون غم ، چرا انداختی منو؟


چرا هر جا که میرم ، در به روم وا نمیشه
چرا هر جا دلیه ، میشکنه مثل شیشه


ای خدا حرفی بزن ، اگه گوشت با منه
این چیه که قلبمو داره آتیش میزنه؟


ای خدا آه ای خدا ، از توی آسمونا
گوش بده به درد من ، که میخوام حرف بزنم


واسه یک روزم شده ، سکوتم رو بشکنم
ای خدا خودت بگو ، واسه چی ساختی منو؟


توی این زندون غم ، چرا انداختی منو؟



:: بازدید از این مطلب : 339
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

مرا از یاد بردی تو 
تو را از دست دادم من
و تو هرگز نفهمیدی چه حس التماسی را در نگاهم بارور کردی

و تو هرگز نفهمیدی چه قلب ساده ای پشت غرور چشمهای من نفس می زد
دلت هم پی نخواهد برد 
دل بیچاره ام هر شب به یاد، یاد شیرینت کنار اشک می خوابد 
مرا از یاد بردی تو
مرا ازیاد بردی تو بدون اینکه دریابی،غرورم سایبانی از نجابت داشت 
و تو هرگز ندانستی دلم،گنجینه زخم است 
من از چنگال این زخم مقدس سخت می ترسم
و تو هرگز نفهمیدی
و تو هرگز نفهمیدی،چه ذوقی داشت هربار سلامت راشنیدن
تو را از دست دادم من
و توهرگز نفهمیدی کسی تا آخر عمرش برایت شعر خواهد گفت
برایت شعر خواهد خواند 
کسی تا آخر عمرش برایت ((ان یکاد عشق)) خواهد خواند

 



:: بازدید از این مطلب : 377
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم...

اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم...

اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم...

 

اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم...

...



:: بازدید از این مطلب : 322
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 خداوندا!
دردم را بیشتر کن 
زخمم را چرکین تر 
تبم را تندتر 
و چنینم نگه دار، مبادا که آرامش، فراموشی بیاورد 
خداوندا!
از پاداش، معافم کن 
از بخشش، نا امیدم کن 
از بهشت، مایوسم کن 
تا هرچه می کنم به سودای انعام تو نباشد.
خداوندا! اگر داشتن، ذلیل داشتنم میکند 
ندارم کن 
اگر کاشتن، اسیر چیدنم میکند 
بیکارم کن 
خداوندا! 
نا امید از معجزه‌ام کن 
بی اعتقاد به دست غیبم کن 
کافرم کن، رهایم کن.
خداوندا! 
با ماندار باش! 
اگر نیستی 
اگر زاده تصوری 
و اگر به پایان خویش رسیده‌ای 
منطقم را استواری بخش تا نبودت را به نیکوترین وجهی اثبات کنم 
و سخنم را چنان موثر ساز که شک دربود و نبودت را از دلها برانم 
خداوندا ! همتم را برای انکارت هزار هزار برابر کن ...



:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 حواست به منم باشه هنوز داغون داغونم

هنوز از سردیه آهم نه میگریم نه میخونم
حواست به منم باشه دارم جون میکنم بی تو
چه معصومانه هر لحظه معنا میکنم درد و
حواست به منم باشه هنوز درگیر احساسم
بجز تو حتی من گاهی خودم رو هم نمیشناسم
حواست به خدا باشه تو که اینقدر بی احساسی
تو که از من بجز اسمم نمیدونی، نمیشناسی
خدایا از تو دلگیرم دارم از غصه میمیرم
چرا قسمت همین بوده که مهتاج و زمین گیرم
نه آغوش تو میبینتم نه اجابت میکنی دردم
یه کاری کن من از اینجا به آغوش تو برگردم 
یه کار کن بیام پیشت رو لب هام خنده پیدا شه
نزارم منتظر بیشتر حواست به منم باشه
خدایا زندگی اینجا کنار آدما سخته
تو دنیا هرکی بدتر بود چرا بی درد و خوشبخته
خدا یا کفر حرف من نزار لبهام به حرف واشه
برای رفتن از دنیا حواست به منم باشه
یه کاری کن بیام پیشت رو لبهام خنده پیدا شه
نزارم منتظر بیشتر حواست به منم باش





:: بازدید از این مطلب : 319
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بیکس

 خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم، چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی. 

خداوندا! اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای ‌تکه نانی ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌ و شب آهسته و خسته تهی‌ دست و زبان بسته به سوی ‌خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر می‌گویینمی‌گویی؟!

خداوندا! اگر در روز گرماخیز تابستان تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری و قدری آن طرف‌تر عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌ واعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد زمین و آسمان را کفر می‌گویی نمی‌گویی؟! 

خداوندا! اگر روزی‌ بشر گردی‌ ز حال بندگانت با خبر گردی‌ پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از اینبدعت. خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.



:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 17 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد